در سنجش خلاقیت تجسمی، میتوان به بررسی توانایی دانشآموزان در خلق آثار هنری، اعم از نقاشی، مجسمهسازی، طراحی و یا حتی قطعات موسیقی پرداخت. اهمیت استفاده از روشهای کیفی، مانند بررسی آثار هنری و مصاحبه با دانشآموزان، برای درک عمیقتر نحوه تفکر و بیان هنری آنان، غیرقابل انکار است. همچنین، سنجش خلاقیت در حوزه حل مسئله، میتواند از طریق ارائه مسئلههایی با راه حلهای گوناگون و ارزیابی نحوه برخورد دانشآموزان با چالشها و ابتکارات آنان در یافتن راهکارها، صورت گیرد.
برای سنجش خلاقیت تفکری، میتوان از روشهای تحلیلی و انتقادی استفاده کرد. به کارگیری آزمونهایی که دانشآموزان را ملزم به ارائه دیدگاهها و تحلیلهای نو میکنند، از اهمیت زیادی برخوردار است. پرسشهای باز و تلقینکننده که به دانشآموزان اجازه میدهد تا به صورت آزادانه و بدون محدودیت فکری به ایدههای خود بپردازند، میتوانند در این زمینه بسیار مؤثر باشند.
علاوه بر این مولفهها، باید به تفاوتهای فردی دانشآموزان توجه کرد. برخی دانشآموزان در یک زمینه خلاقانه، مانند هنر، استعداد بیشتری دارند، در حالی که در دیگر زمینهها، همچون حل مسائل ریاضی، خلاقیت بیشتری از خود نشان میدهند. بنابراین، شاخصهای سنجش باید طوری طراحی شوند که تواناییها و نقاط قوت هر دانشآموز را در نظر بگیرند و به بررسی خلاقیت او در زمینههای مختلف بپردازند.
مهم است که در طراحی و اجرای این شاخصها، از روشهای نوین سنجش و ارزیابی استفاده شود. استفاده از روشهای کیفی، مانند مصاحبههای نیمه ساختاریافته و تحلیل محتوا، برای به دست آوردن دیدگاهی کاملتر از فرآیندهای ذهنی دانشآموزان، بسیار مفید است. همچنین، ابزارهای کمی، مانند پرسشنامههای استاندارد، میتوانند در جمعآوری دادههای آماری و تحلیل مقایسهای بین دانشآموزان مختلف، کارآمد باشند.
علاوه بر این، باید به بررسی جنبههای کیفی و پویایی خلاقیت نیز توجه شود. توانایی دانشآموزان در ارائه ایدههای تازه و نوآوریهای متناسب با شرایط مختلف و همچنین مقاومت در برابر قضاوتهای منفی و انتقادات را نیز باید مورد بررسی قرار داد.






