Shop

اگر نقش عوامل شناختي در ادراک و اصلاح رفتار انساني ناديده گرفته شود از توانايي رفتار درمانگر در پرداختن به بسياري از مشکلاتي که در کار باليني به آنها بر مي خورد جداً کاسته مي شود. با وجودي که در گذشته رفتار درمانگران سرسختانه از هر گونه ارجاع به مفاهيم واسطه اي اجتناب مي کردند ولي در گزارشهاي جديدتر به وضوح به اهميت عوامل شناختي تأکيد شده است (گلدفريد و ديويسون، 1976، ص15)

فنون رفتاري يار فنون شناختي است. هدف کلي روشهاي رفتاري کمک به بيمار براي درک نادرستي فرضيات شناختي خود و يادگيري فنون جديد براي مدارا، پيامدهاي آن است.

مطالعات به وضوح نشان داده اند که شناخت درماني در بعضي از موارد معادل يا برتر از داروهاست و در هر حال روش موثري است. شناخت درماني يکي از مفيدترين روشهاي روان درماني فعلي براي افسردگي است و انتظار مي رود که براي درمان ساير اختلالات نيز مفيد بوده باشد (کاپلان و سادوک، (1991، ص411). کارست (1970)و ترکسر(1972) تأثير مثبت شناخت درماني را در تخفيف اضطراب افراد به هنگام سخنراني جمع ثابت نمودند (نجابتيان، 1379، ص5)