روانشناسان به ویژه معتقدان به شناخت درمانی بیشتر از همه تحریفات شناختی را در دریافت و ادراک ما از واقعیت خارجی موثر میدانند. این تحریفات نه تنها در افکار بلکه در تصورات نیز مداخلهگرند(یونسی، 1378)، به گونهای که تا حدی ما را ازواقعیت دور میسازند.
اپشتاین[1](به نقل از برنشتاین[2]، 1384) دریافت که میزان باورهای غیر منطقی و غیر واقعبینانه درباره رابطه زناشویی، پیش بینی کننده نیرومندی برای پریشانی زندگی زناشویی و انتظارهای منفی از درمان است. در نتیجه پیشنهاد میکند که برنامههای درمانی برای رفع ناکارآمدی رابطه باید مبنی بر بازسازی شناختی همسران باشد.
[1] Epstein
[2] Bernshtein