زبان فارسی، فراتر از یک ابزار ارتباطی، رگوریشی است که بافتهای فرهنگی و هویتی ملی ما را در طول تاریخ به هم پیوند داده است. نقشی که این زبان در انتقال ارزشهای فرهنگی و سنتی ایفا کرده، پیچیده و چندلایهای است و از طریق ابزارهای متنوعی متجلی میگردد.
این زبان، با قابلیتهای بیان بینظیرش، در هر زمینه از تاریخ و فرهنگ ایرانی، نقش اساسی داشته است. از شاهنامه فردوسی، با روایتهای حماسی و پُر افتخار، تا مثنوی معنوی مولانا، با عمق فلسفی و معنوی، هر کدام آینهای هستند که فرهنگ و هویت ایرانی را به تصویر میکشند. این آثار، به عنوان گنجینههای ادبیات فارسی، به طور شگفتانگیزی تجارب، اندیشهها و روحیات ایرانیان را در طول زمان منعکس میکنند. کلمات و عبارات بکار رفته در این متون، نه تنها نمادین و مملو از عمق معنایی هستند، بلکه بهطور کامل بافت اجتماعی و اعتقادات دینی ایرانیان را در بر میگیرند.
ادبیات فارسی، تنها به اشعار و داستانهای حماسی محدود نمیشود. متون تاریخی، فقهی، فلسفی، و حتی پزشکی، نیز نقشی کلیدی در شکلدهی و انتقال دانش و هویت ایرانی داشتهاند. این آثار، با ترجمه و تدوین، به زبانهای دیگر جهان راه یافتهاند و درک عمیقتری از فرهنگ و تمدن ایرانی را به جهانیان ارائه دادهاند. به عنوان مثال، تألیفات علمی و فلسفی که در قرنهای گذشته به زبان فارسی نوشته شده، در دانشگاههای جهان به عنوان منابع اصلی مورد مطالعه قرار میگیرند.